سايداسايدا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
هیرادهیراد، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

فسقلی ما

خاطره اولین تولد سایدا گلی

خوشگل مامان ایشالا تولدت مبارک باشه و تولد صد سالگیتو جشن بگیریم مامان که عاشقونه دوست داره و برای تولدت هم کلی برنامه ریخت . خیلی دوست داشتم جشن تولدت شاد شاد باشه تو هم که قربونت برم همیشه و توی همه شرایطی منو سربلند میکنی و با هام همکاری میکنی.دیشب که خیلی خوب بود ولی تا خواستیم شام بخوریم یه دفعه سامین تشنج کرد و همه مراسممون رو بهم ریخت خونواده بابات هم همگی دنبالش راه افتادن و رفتن بیمارستان و از اونجایی که برای خودم و دخترم کلا ارزش قائل نمیشن دیر وقت برگشتن. بابا هم که کلی زحمت کشیده بود برای این شب نمیخواست مراسم رو از دست بده و خودش و درسا و تو  با بابایی مراسم رو برگزار کردین . تو که دیگه گیج خواب بودی و فقط به خاطر آب...
7 آذر 1392

دراومدن سومین مروارید در واپسین روزهای یکساله شدنت

نمیدونم چرا هرچی دندون در میاری اینقدر سختی میکشی امروز سومین دندونت دراومد باز هم با تب و اسهال همش میخوام ببرم آتلیه ازت عکس بگیرم نمیشه خونه هم که نمیذاری فوری پرت میشی بغلمون
3 آذر 1392

اولین محرم با سایدا

پارسال توی این روزهای محرم داشتی آخرین لحظات در وجودم رو میگذروندی و امسال نزدیک به یکسال از عمر شیرینت میگذره . امسال روز عاشورا رو به روستا رفتیم حال و هوای اونجا خیلی با شهر فرق میکنه . انگار عزاداریها توی روستاها بیشتر معنی میده تا توی این شهرهای هزار نقش و فریب. ...
27 آبان 1392

با تک تک کلماتی که می گی ذوق وجودم رو میگیره

کنار بخاری دراز کشیده بودم دیدم با دست به بخاری اشاره میکنی و میگی آتیش و میخوای که از اون دور بشم آخه تو چقدر باباتو دوست داری قربونت برم . تازه هروقت تبلیغ برنج هایلی و تحفه رو میده با تمام ذوق میشینی و نگاش میکنی و با دست های کوچیکت برام میرقصی . عاشقانه ترین لحظات با تو بودن رو با دنیا عوض نمیکنم
27 آبان 1392

عید قربان با سایدا

امسال اولین سالیه که عید قربان رو جشن میگیری شب قبلش رفتیم خونه بابابزرگت تا صبح عید رو اونجا باشیم آخه قربونی داشتند . بابابزرگت عادت داره به محض طلوع خورشید قربونی عید قربان رو نذر کنه . ما توی خواب بودیم . مادربزرگ هم به رسم دیرینه با انگشتش که به خون نذری زده بود روی پیشونیت نشونه گذاشت که صاحب این نذر نگهدارت باشه. ...
1 آبان 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فسقلی ما می باشد