کارد میوه خوری و تجربه اول سایدا
دیروز که برات شلغم پخته بودم یه نگاه به من کردی یه نگاه به کارد میوه خوری کنار بشقاب گفتی مامان میتونم بگیرمش و شلغمو خرد کنم گفتم باشه سایدا اشکالی نداره و با حوصله و دقت همه رو خرد کردی تعدادی ریز خرد کردی تعدادی بزرگ کوچیک ها رو که خوردی رفتی کنار و گفتی بزرگها مال شماست. با وجود اینکه دلت بهش افتاده بود ولی نخوردی و هرچی اصرار کردم گفتی نه مال شماست.
البته این عکس مال روز بعده که میوه قاچ کردی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی