تولدت مبارک
مرور برسالی که گذشت
دخترم! یک بهار، یک تابستان ، یک پاییز و یک زمستان را دیدی! از این پس همه چیز جهان تکراریست جز مهربانی....
دراومدن سومین مروارید در واپسین روزهای یکساله شدنت
نمیدونم چرا هرچی دندون در میاری اینقدر سختی میکشی امروز سومین دندونت دراومد باز هم با تب و اسهال همش میخوام ببرم آتلیه ازت عکس بگیرم نمیشه خونه هم که نمیذاری فوری پرت میشی بغلمون
اولین محرم با سایدا
پارسال توی این روزهای محرم داشتی آخرین لحظات در وجودم رو میگذروندی و امسال نزدیک به یکسال از عمر شیرینت میگذره . امسال روز عاشورا رو به روستا رفتیم حال و هوای اونجا خیلی با شهر فرق میکنه . انگار عزاداریها توی روستاها بیشتر معنی میده تا توی این شهرهای هزار نقش و فریب. ...
برای چند ثانیه سرپا ایستادی
امروز بدون تکیه دادن به چیزی برای چند ثانیه سر پا ایستادی . دیگه خانم شدی قربون پاهای کوچیکت برم
با تک تک کلماتی که می گی ذوق وجودم رو میگیره
کنار بخاری دراز کشیده بودم دیدم با دست به بخاری اشاره میکنی و میگی آتیش و میخوای که از اون دور بشم آخه تو چقدر باباتو دوست داری قربونت برم . تازه هروقت تبلیغ برنج هایلی و تحفه رو میده با تمام ذوق میشینی و نگاش میکنی و با دست های کوچیکت برام میرقصی . عاشقانه ترین لحظات با تو بودن رو با دنیا عوض نمیکنم
عید قربان با سایدا
امسال اولین سالیه که عید قربان رو جشن میگیری شب قبلش رفتیم خونه بابابزرگت تا صبح عید رو اونجا باشیم آخه قربونی داشتند . بابابزرگت عادت داره به محض طلوع خورشید قربونی عید قربان رو نذر کنه . ما توی خواب بودیم . مادربزرگ هم به رسم دیرینه با انگشتش که به خون نذری زده بود روی پیشونیت نشونه گذاشت که صاحب این نذر نگهدارت باشه. ...
دخترم مجدد سرما خورده
قربونت برم من که خیلی مواظبت هستم نمیدونم تو از کجا هرچی ویروسه به خودت جذب میکنی باید یه دونه آنتی ویروس خوب روت نصب کنم . الان 11 روزه مریضی و همش بیرون روی داری پنج شنبه بی حال بودی برات سرم زدیم . سرما هم خوردی گلوت هم درد میکنه . میگن دوره این ویروس 11 روزه . امیدوارم خوب بشی مامان که خیلی نگرانته و برات دعا میکنه از بس گریه کردم دیگه نا ندارم بیام سرکار . سرما خوردگیه خودم هم فراموشم شده .